هوای چشام بدجوری ابریه
دلم تنگه و غرق بی صبریه
چه حس غریبی چه بد حالیه
که هستی ولی جای تو خالیه
خودش رو یکی جای تو جا زده
یکی جای تو این روزا با منه
که سرده نگاش جنسش از آهنه
که نسبت به اسمم لباش بی حسه
دلم کی دوباره به تو می رسه
توی این شبای دلگیر تو بیا پناه من باش
توی تنهایی شکستم بیا تکیه گاه من باش
دلم از غربت اینجا بی تو بدجوری گرفته
بیا می دونم که یادم هنوز از یادت نرفته
نذار اون نگاه آخر، آخرین وداع ما شه
دل بِده به خواهش من؛ دستامون نذار جداشه
دوباره منو صدا کن ببرم تا لب رویا
بی تو امروز رو نمیخوام ،برسون منو به فردا